فریمان-معتمدین معین

ساخت وبلاگ
مادر شهید هدیه مادر شهید به کودکان زنده یاد شهربانو اسفندیاری؛مادر شهید رضا صادقی یونسی *آنچه از نسل های پیشین آموخته بود و شنیده ها را در طول زندگی پر افتخارش به جامعه و اطرافیان انتقال می داد.مرحوم مادرش فاطمه سفیدپوش(فرزند خالو غلامحسین) در" فرت بافی" استادکاری بنام در فریمان محسوب می شد.خواص گیاهان دارویی را از مرحوم پدرش (عباسعلی فرزند نوروز)فراگرفتساخت عروسک پارچه ای مختص فریمانبافت دستکش و جوراب و شال و کلاه و... پشمی و با تکنیک های بومی و انجام صفر تا صد مراحل آن.البته ایشان با یادگیری خیاطی نوین(از یک آذری ) در دهه ۳۰ از یک خیاط زبردستی بود که خیلی ها تن پوش خود را به ایشان و بعدا به شاگردان ایشان سفارش می دادند.اما ایشان نوعی متفاوت بازی کودکانه را به فرزندش(مجتبی)حسن صادقی یونسی آموخت.این بازی در جاهای دیگر و به شکلی دیگر ممکن است وجود داشته باشد...اما مرحوم حاجیه شهربانو اسفندیاری در سالهای سالمندی این بازی کودکانه را به سبکی خاص بعنوان گنجی گران بهاء تحویل فرزندش داد تا باحفظ و حراست از آن به نام فریمان ثبت گردد.تل تل تیل تلپنجه پشیمان شکراحمد نار خورد؛ کلش به دیفال خوردکل دزد انبان دزددستک خود وردار و بزد فریمان-معتمدین معین ...
ما را در سایت فریمان-معتمدین معین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mf89o بازدید : 133 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 3:41

نقش بانوان در دفاع مقدس☀️دوران هشت سال دفاع مقدس بود،سال ۱۳۶۴هجری شمسی، من (دانش آموز دبیرستانی بودم)و امدادگری هم می نمودم، در بیمار ستان ۱۷ شهریور مشهد(خراسان رضوی) ،توفیق خدمت گزاری به مجروحین ایثارگر ی رو داشتم که همه روزه از منطقه جنگی عازم بیمارستان می شدند مجروحان جبهه ها از شهرهای مختلف ایران بودند ،از شیراز واصفهان وقم ومشهد... داشتیم تا تهران وبابل وسمنان وتبریز ،با لهجه های شیرین ومتفاوت اما همه یک دل ویک صدا، وعجیب اینکه همه صبور و خندان، بودند ،درد جسمانی گاهی بی تابشان می کرد واز شدت درد،در تب می سوختند اما به جای فریاد زدن ،می گفتند یا ابالفضل ،یا حسین، (ع).برای مجروحین جنگی ما هم حکم پرستار وامدادگر را داشتیم وهم نقش خواهر وخانواده آنها را ایفا می کردیم ،چرا که از شهرهای خود دور بودند وملاقات کننده وهمراه و عضوی از خانواده نداشتند، در بخش ما، رزمندگانی رو می آوردند که از ناحیه دوچشم مجروح بودندواز ناحیه پا یا دست قطع عضو شده بودند ،ً گاهی سوخته بودند وگاهی محتویات درون شکم رزمندگان کاملاً متلاشی شده بود ،چندین مرتبه به اتاق عمل می رفتند وبیرون می آمدند، هر بار چشم باز می کردند ،یکی از خواهران امدادگر رو بالای سرشان می دیدند، به ما می گفتند فرشته نجات، زخم های آنان رو بانداژ می کردیم وتب شان را پایین می آوردیم، یادمه سر پرستار یک بسته ست به من داد وقرار بود زانوی قطع شده مجروحی رو بعد از شستشو پانسمان کنم، زانوی این رزمنده طوری قطع شده بود که هرچه تلاش می کردم ،نمی تونستم پانسمان رو، روی پا ،در قسمت بریده شده ،نگه دارم.، گلی وقت صرف شد وپانسمان بسته نمی شد و برادر مجروح همچنان با پای قطع شده وآویزان از تخت ، به کار من نگاه می کرد وگاهی لبخندی از سر ادب وبه معنا فریمان-معتمدین معین ...
ما را در سایت فریمان-معتمدین معین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mf89o بازدید : 175 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 3:41

سلام جناب دکتر صادقی یونسی، آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترمتون دارم امشب تصویر والدین گرامی تون رو به خواهرم که متولد 1354 هست نشون دادم بلافاصله چهره مادر بزرگوارتون تو ذهنش تداعی شد واسه اولین بار موضوع مهمان شدن نزد حاجیه خانم رو مطرح کرد با این توضیح که خواهرم 11 ساله و در فریمان محصل بوده که بعد کلاس درس خوابگاه شاهد می رفته . آقای شریفی کارمند بنیاد شهید در یک آخر هفته زمستان به علت برف زیاد و مسدودی مسیر روستا ، خواهرم رو برمی گردونه فریمان و به جهت تعطیلی خوابگاه تحویل مادرتون میده میگه از پنجشنبه تا صبح شنبه مهمان ایشون بوده امشب یادی کردیم از خانواده شما خصوصا مادر دوست داشتنی تون، خداوند والدین عزیز و اخوی بزرگوارتون رو رحمت و درجات عالی عنایت فرماید.برچسب‌ها: روستا, برف, امانت داری نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم دی ۱۴۰۱ساعت 4:21 توسط حسن صادقی یونسی| | فریمان-معتمدین معین ...
ما را در سایت فریمان-معتمدین معین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mf89o بازدید : 110 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 3:41